مهندس
.
هشتی در نه پیچ شده دارم
زنبورهایم مرا نیش میزنند
که خرجت را میدهیم در عسل
مدرکت از در کوزه بردار که آب بخوریم
عسل تمام شد ،
علف های هرز به من خندیدند،
فکرم در گرو کشی اعداد بود که کلاغی گفت :
بیکار نباش مهندس تا سال بعد غاز بچران !!!
عبدالرحیم 19/2/91
نظرات شما عزیزان:
شاسوسا 
ساعت16:52---25 تير 1391
سلام
شعرات خیلی قشنگن هستند
از کی نوشتنو شروع کردی؟
موفق باشی
اینم عکس دوست جون مهرگان بانوی خاله
شاسوسا 
ساعت16:52---25 تير 1391
سلام
شعرات خیلی قشنگن هستند
از کی نوشتنو شروع کردی؟
موفق باشی
اینم عکس دوست جون مهرگان بانوی خاله
شاسوسا 
ساعت16:47---25 تير 1391
وخدایی که در این نزدیکیست
آب می پاشد روی تنهایی من
تا که نمناک شویم
من ،تنهایی من
تا کهبا لمس خیسی آن رحمت
باز یاد آرم
که بی حضور هیچکس
هیچ تنها نیستم
چون خدایی در این نزدیکیست
نوشته : شاسوسا
شاسوسا 
ساعت16:47---25 تير 1391
وخدایی که در این نزدیکیست
آب می پاشد روی تنهایی من
تا که نمناک شویم
من ،تنهایی من
تا کهبا لمس خیسی آن رحمت
باز یاد آرم
که بی حضور هیچکس
هیچ تنها نیستم
چون خدایی در این نزدیکیست
نوشته : شاسوسا
فریدون 
ساعت11:35---9 تير 1391
تیام 
ساعت11:38---30 خرداد 1391
3لاممممممممم. خیلی قشنگ بود.
دلآرام 
ساعت13:30---20 ارديبهشت 1391
راستی به وبلاگم سر بزنید ... خوشحال میشم.
دلآرام 
ساعت13:29---20 ارديبهشت 1391
بازم سلام
مهندس جان میدونستی هم رشته ایم ؟
این روزها حتی نمی شود کوزه ای پیدا کرد تا مدرکت را بگذاری دم درش و از آن آب بخوری!
فکری 
ساعت13:06---20 ارديبهشت 1391
با سلام / سایت شعرناب
http://www.sherenab.com/ مقدم شما را گلباران می نماید.
|