در اوج دوستی
چه با اعتماد سربازانم را بدون سلاح فرستادم
به استقبال وزیری که تو را می نامید
همان هنگام شاه تو ، یار وزیر من شد
که شرابهای مرا بنوشد
که سوار بر اسبهایم فیل هایم را برقصانند
که قلعه هایم مکان عشق بازی آنها شود
که کسی ندایی از " گارد" ندهد
و سر انجام رفاقت ما
این شاه من بود که مات شد...
نظرات شما عزیزان:
setare 
ساعت12:39---9 خرداد 1391
salam
ghabli behtar bod halat nasr peyda karde
moafagh bashid
شعله.پناهی 
ساعت14:34---25 ارديبهشت 1391
محیط زیبایی بود واقعآ لذت بردم
درود بر شما توانا
دلت پر از یاس و اقاقی
|