کلبه ای درکوهستان...



اسماعیل قربانی نشده...

 

به پسرعموی عزیزم اسی...

 

می روم اما،

نقشه ها راه را گم کرده اند !!

در کدام خیابان گم شده ای

کدام کوچه تو را بلعیده است، که تابلو ها اینگونه به من می خندند..

آهای شهردار منطقه ی لواسان

مرده شور تو را ببرد..

من باز در مسیر خانه ی خود هستم !!!

.

۹۳/۸/۱۶..جنگل نرگسی...

جمعه 16 آبان 1393برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

به همسر عزیزم سیما..

 

به همسر عزیزم :

 

 

سکوت من ،

فریاد بلندیست که تیشه بر دل میزد ،

در آن پاییزی که

جنگل بارانی چشم ها ، غرور سنگی مرد را شکافت...

آسوده بخواب مرد زمستانی ،

آسوده بخواب مرد زمستانی ،

 در این بازار صورتکهای رنگارنگ پاییزی ،

هنوز 

"سیمایی"

 آشنا در انتظار بوسه ی تو 

وام از صورتک ها نگرفته است...

 

Abdorahim ...

93/8/6..

سه شنبه 6 آبان 1393برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

ax

بالای بالای بالای  جنگل جایی که درختای جنگل تموم میشن و تازه اول کوهستانه.....

یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

باز هم درد....

 

سرخ شده از شرم  سیخ در آتشِ فندک

از جوانی ام که دود می شد

گم شده ام در مدار تاریکی...

ستاره هایی خاموش با چشمانی به سیاهیِ فردا..

راه آسمان کوتاه ،

زمین ، پر از بن بست ...

دنیایم کوچکتر از دیروز،

پاهای خسته ام ترک میخورد به راه پیامبری پوشالی ،

با پیروانی در صورتهایی بدون چشم ...

معجزه اش بسته ای آبستنِ  تاریکی ،

خاکسترم می کند  ،

می پاشد مرا به سرزمین سرنگها

به دنیای سوسک های پاک!!

بالا آوردم همه ی اعجاز را

 بر ساعتی که عقربه اش  چرت میزد ...

بر تنی که میزبان کرم هاست..

روحی سرگردان و آغوشِ باز جهنمی دوباره..

راه زمین مرد می خواهد ..

راه زمین درد می خواهد ...

چقدر زود دیر شد ...

چقدر زود دیر شد...

.

عبدالرحیم . اردیبهشت 92

سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

ساده لوح...

شب هنگام ، کنار برکه ی ساحلی

قورباغه ها از اندام باریک می گفتند..

ماه خجالت زده سر برآورد از شرق

که شنیده است اهل زمین "مانکن "می پسندند...

دیدم ماری خوش خط وخال که قرص لاغری می فروخت..

مار عاشق گنج است !!!

جغدی دیدم سرگردان ،

که موش چاق بهتر است یا لاغر؟!!

آنقدر شکار نکرد که  خورشید آمد...

و ماه رفت تا لاغر شود،،

و ساحل غمگین شد ..

که دیگر صورت یار در ماه نبود ،

و کسی به آسمان خیره نشد ..

"" آخر ماه لاغر شد ....""

21/1/92

دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

شهابی یخ زده...

 

 

شهابی یخ زده...

.

فکر من آشفته از خاطره ای آسمانی..

از صدایی که کهکشان را آرام میکند..

از چشمکی که شهاب وحشی را رم میدهد

 پرت میکند به تنهاترین خلوت در زمین ..

دل من تنگ از آغوشش شد

آنکه همه زندگی ام بود .. که هست ،

به چه دلخوش بودم ،

تکیه دادم به دروغین پیمان

به دروغین لبخند

به دروغین سوگند...

من شهابی خاموش ، آتشی در من نیست

در گوشه ی تنهایی

با همه رسوایی

باده ای در دستم

از خاطراتت مستم

ای سراسر خواب و دروغ

با هرکه هستی خوش باش...

من به یادت هستم...

.

فروردین-92

دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

دل های سنگی...

 

 می گذریم از خیابان شلوغ...

دستها ، درجیب

چشم ها بسته 

دلها از سنگ ،

و انسانیت ،، دلتنگ...

آهای رهگذر ! ، دیدی آیا ؟؟

پسری دست فروش ،

که با پنج بهار بالغ شد ؟

که مرد خانه بازی نمیکند ..

که سیاهی رو سفید شد از روزگارش..؟!!!

به برادری قابیل سوگند ، بهشت برای ماست !!!!

ترازوی خسته را دیدی؟

نالان از فشار شکم سیران 

گوشه پیاده رو ، می چرخید عقربه اش 

تا بچرخاند روزگار پیرمرد را...

دخترک گل فروش..

آن زن تن فروش ؟؟؟

به برادری قابیل سوگند ، بهشت برای ماست ...

اگر فردا روز چشم بشوییم

دل سنگی خود نرم کنیم

آهوی درون خود آزاد کنیم ..

به رویای خیس دخترک

به بغض خفه شده زن تن فروش قسم :

" بهشت دور نیست..." 

دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

اشتباه...

 

 

اشتباه...

در مرداب چشم ها و عروسکهای رنگین غرق نشده ام هنوز ...

بی قراری ماهیانه ام در پس اشتباه آرام میگیرد ،

در تکرار هر اشتباه ،

نمیدانم کجا آرام گرفته ای ،

کدامین نوازش آرامت میکند ..

کدامین حرف ؟

از کدامین لب ؟

اما ،،
هر ماه زمانی که قرص ماه کامل شد ،

من مسخ  تو ام

در آرامگاه صدایت، آهسته خواهم خفت..

هر ماه..

بووووغ ، بووووغ... ،

کیه ؟؟

ببخشید..... ؟؟؟

نه ، اشتباست ......!!

.

عبدالرحیم 27/9/91

دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

عکس

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

ایستگاه آخر...

 

.

بیمارم اما ،

درمان مرا جز " رازی " کسی نشناخت ،

 خالی میشوم از شیشه ،

پر می شوم در جامها ،

تا که فراموش شوی در من ،

سوار بر تنهایی ،

در آسمانِ رویایی که می میرد،

می گذرم از یقین ،

 باز ،حوالی شک

به چشمهایی می رسم که سقوطم میدهد

به خانه ای که پر از خالی ترین شیشه هاست...

عبدارحیم  10/8/91

چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

شهادت..

 

 

شهادت

.

حاشیه ی شهر خسته

کوچه ها شلوغ و گرسنه

بچه های محل ، معتاد

درخت پیر ، گریان

لنگه ی در ، باز

خانه ای بی روح

نشسته در اتاقی بغض آلود

دختری تیره بخت ،

قاب عکس مادر در دست

هزار آرزو در سرش

می لرزید چو بید پیکرش

طعمه خواهد شد به تن ،

بجای مرحوم مادرش..

و خدایی که شاهد بود

و خدایی که غمگین بود

و ابلیس ،

مست که حرمت انسان را شکست

بساط دود به راه

میهمان مسرور ،

افیونی که داد به پدر

حجله ای شد که گیرد نوجوان آهو در بر ..

میان بغض و ترس

دو راهی ذلت و شهادت

که تن دهد به مرد های آلت و پول

که بشکند این آهنین غرور

که شود عروسکِ مردک مسرور

یا که رود سوی خدا

به آغوش مهربان مادرش ...

دخترک فریاد کرد

ابلیس مست را شاد کرد

خدایا ببخشای مرا ،

که تن دهم بدین گناه...

قاب عکس ماد سقوط کرد

پدر از زیادیِ افیون سنکوب کرد

دخترک اما،  آزاد شد

روح آزرده اش شاد شد

میان اشک و بغضِ خاطره ام

جسم بی کفنِ نوجوانِ شهید ما ،

در حیاط خانه به زیر خاک شد...

.

عبدالرحیم 07/05/91 

یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

بهونه..

1-

پیامت را می خوانم ،

بی اختیار عاشق باران می شوم ،

قدم می زنم و قطرات باران خیسم می کند ،

آخر مرد  گریه نمی کند .!!

 

2-

کنایه هایت نیشم می زنند ،

آنقدر بعد از نیش زنبور ، عسل گرفته ام

که کنایه هایت را تحمل کنم .!!!

.

* ترسم از این است که عقرب  باشی..

 

3-

آنقدر فریب خورده بود

که حقیقت های مرا هضم نکرده قی کرد .!!!!

 

4-

وقت رفتن ،

پرومته ای بود پشت چهره ای از ونوس

باز گشت ،

همان ونوس ،

بارور شده از دروغ های بسیار ،

بی اعتنا به پرومته ی در بند

تخم شک و نفاق می پاشید...

 

عبدالرحیم 23/04/91

 

 

جمعه 23 تير 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

بانو..

 

       

به چه دل خوش کرده ای ؟

به دروغین لبخند ؟

به حراج دوستت دارم بر لبان هرزه اش ؟

به دستِ در گردنت ، شروع پست ترینِ افکارش ؟

به امتحان خواستن تو ؟

به ماندن یا نماندن با تو ؟

به خوبی ات در گرو بکارتی خونین ؟

به عشق چند ماهه و جداییِ غمگین ؟

به چه امید ، تن را به دست مالی مردی خلاصه در چشم می فرستی ؟

که دوستی مترسک و کلاغ ، آغاز مرگ مزرعه بود...

روح آزاده ات به هیچ اسارتی در زنجیر نخواهد شد ،

کاش بارور می شدی در مسیر باد ،

کاش در نطفه خفه نمی شد صدایت ،

که مرگ حرف های دل ، مرگ عشق و آرزوست ،

که قناری خاموش به زندان سکوت خواهد مرد ..

آرزویم پرواز توست

آرزویم آواز توست

کفری که هزار بهشت می ارزد

بارورشو در آوازها مستانه ات

تن مده به اندرزهای کلاغ ،

به دروغین سوگند ،

به دروغین لبخند ،

به چه دل خوش کرده ای ؟

بیدار شو که زندگی از تو جریان گرفت ،

و تو ، تشعشع خورشید آیندگانی ...

بیدار شو ، به چه دل خوش کرده ای ؟؟؟

.

عبدالرحیم 31/03/91

 

جمعه 9 تير 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

بازگشت ...

 

 

سینه ام درد می کند ،

از زخم های پنهان ،

به یاد تلخ ترین سرگذشت ،

قلیان مستم دود می شود امشب ،

فحش می کشم بر نقشِ  روزگار ،

می سوزم در تبی که میراث شهوت بوده است ..

میهمانم  ،

میان پرندگانی دست آموز که فقط پول را می شناسند ،

فنچ های خانه مار شده اند

می پیچند دور این منِ ز خود غریب ،

می تپم از قلب ، در هُرم نفسهای هرزه..

احساسی  درد در وجدان خواب آلودم ،

جنسش تردید ،

خواب سنگین چشمهایم  در هوای غبار آلود خانه ،

پشت عینکی از صلوات های مادرم ، چشم هایم باز می شوند ..

پس می زنم این عماره ی در خیانت را 

 بیخیال همه هوس های بغض آلود

به ریشه ام باز میگردم ..

می چرخم در مدار گلدسته های اذان صبح

می رسم به خانه ای که مادرم هنوز،، ذکر میگوید..

لبخند می شود از رضایت

مرا به " او " سپرد ،

من ،

به " او " باز گشته ام ...

.

عبدالرحیم 28/03/91

شنبه 3 تير 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

انتظار..

 

فرشته ای معصوم ،

میان هیاهوی هوس پرستان ،

به وعده ای دروغین ،

از چشمک ِ ستاره ی زیبای کویری ،

راهیِ کویر لم یزرعِ چشمانِ شیطان ...

و خدا می خندد ،

و خدایی که می خندد به عقرب هایی که بیهوده می کوشند ..

 زهر بی مصرفشان مسمومش نخواهد کرد ،

که فرشته ی مقدس بدون مرد مسیح می زاید ،

و مسیح مهربانیِ بطن این مریم ،

روزی شفای جوانی خسته روح در حوالی مرداب خواهد شد ،

و منِ خسته روح ،آن روز را به انتظار نشسته ام ..

کجایی ای فرشته ی نجات ؟؟؟

.

 

عبدالرحیم 26/3/91 

جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

مهرگان ، عسل دایی جون

تولدت مبارک عسل دایی

خوشکله دایی جونی

دلم برت یه ذره شده ، جیکر جیکر منه...

گازت بگیرم من...

سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

خواب باغبان...

 

تابستانی پر از ستاره  ،

راه ها ، به پارک ختم می شوند !!

و هرز انجیر هایی که می رویند در پارک  ،

نگهبان ، مستِ هرز خوردن !!

باغبان ، غرق در چیدن انجیر !!

و من ،

در حسرت باغچه ای کوچک  ،

آرزویم :

کاشت،

داشت ،

برداشت ،

لعنت به تابستان ،

نهالم در آرزوی بارور شدن خشکید ..

کاشت در من حسرت باغچه را..

شیره ی انجیر ، بسوزان روحم را ،

که پارک مرا می خواند...

.

عبدالرحیم 21/03/91

سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

یادت...

 

زخم زدی  و رفتی ،

آهای دوره گرد ،

یادت را جا گذاشته ای ،

سراغش را نگیر ،

 محاکمه اش کردم ..

قاضی : رویا هایم 

دادستان : شعر هایم

زندان : قلبم

وحکم : حبس ابد ...

عبدالرحیم  16/3/91

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

تاریخ من...

 

مرور کردم تاریخ ام را ،

دیگر دو قسمت شده است ،

" قبل از تو "

"بعد از تو "

کجایی ای تمامِ تاریخِ من ؟!!

.

عبدالرحیم 15/03/91

دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

یادداشتی برای شما دوستان...

 

(عکس مهرگان که محدثه خانوم سفارش داد)

 

سلام دوستان عزیز که تو این مدت همراهی ام کردید ...

اول ،

اینکه سپاس از همراهی شما ..

دوم ،

اینکه دوستانی که سایت یا وبلاگ دارین  سعی کنید که آدرس بلاگ رو درست وارد کنین چون من مشکلی تو سیستمم پیدا شده و خیلی ها حذف شده  ...

سوم ،

  انفرادی...

اتاقی تاریک ،بوی ادار و حس بیماری

شب است روزهایم ، در این چهار دیواری

هزار راه امتحان کرده ام ، همه اش بن بست شد

الکل بده زندان بان ، نفرین بر این هشیاری...

(میدونم مشکل وزنی داره اما حرف دلمه)

 سعی میکنم با عکس به روز کنم یا اگه شد بنویسم....

پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:,

  توسط عبدالرحیم   |
 

 



سلام رهگذر.. به کلبه ی من خوش اومدین امیدوارم بتونم لحظه ای خستگی وب گردی رو با قهوه و چای با طعم شعر از شما دور کنم...
abdorahim62@yahoo.com

 

 

اسماعیل قربانی نشده...
به همسر عزیزم سیما..
ax
باز هم درد....
ساده لوح...
شهابی یخ زده...
دل های سنگی...
اشتباه...
عکس
ایستگاه آخر...
شهادت..
بهونه..
بانو..
بازگشت ...
انتظار..
مهرگان ، عسل دایی جون
خواب باغبان...
یادت...
تاریخ من...
یادداشتی برای شما دوستان...

 

آذر 1393
آبان 1393
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
آذر 1391
آبان 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391

 

عبدالرحیم

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه ای درکوهستان... و آدرس abdorahim.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





گیاه پزشکی
گیاهان زینتی
آی آدمها که بر ساحل نشسته اید..
بشارت
طلسم بغض (نعیمه ریاضی)
رقص رو سیم های خاردار
غزل پست مدرن
کارگاه مجازی ادبیات
یاداشت های جغد من..
ردیاب خودرو

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
خرید پرده اسکرین
قیمت تشک طبی سفت
کاشی رستوران

 

RSS 2.0
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 117
بازدید کل : 41616
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 242
تعداد آنلاین : 1

کد پیغام خوش آمدگویی www.shereno.com

ابزار رایگان وبلاگ
مدل لباس

.: Weblog Themes By Blog Skin :.

 

پیج رنک

آرایش